سرد كه باشي دلسرد ميشوي از ادمها حتي از خودت سرد كه باشي كلافه ميشوي از تمام اين درد هاي سرد
.
.
چه ظريفانه است خلقت قلب آدمي به تلنگري مي شكند به لحني مي سوزد براي دلي مي ميرد به نگاهي جان مي گيرد و به يادي مي تپد
.
.
ببخش خودت را برايِ تمامِ راه هاي نرفته برايِ تمامِ بي راه هاي رفته ببخش ،بگذار احساست قدري هوايي بخورد … گاهي بدترين اتفاق ها هديه ي زمانه و روزگارند تنها كافيست خودمان باشيم ! كه خود را براي تمامي ِ اين بي راه ِ رفتنمان ببخشيم و به خودمان بيائيم
.
.
جسارت مي خواهد؛ نزديك شدن به افكار دختري، كه روز ها… مردانه با زندگي مي جنگد اما شب ها… بالشش از هق هق هاي دخترانه خيس است
.
.
تا بوده، همين بوده: هميشه دلتنگ اوني هستيم كه نيست و حوصله كسي رو نداريم كه هست! بعد شكايت مي كنيم از تنهايي هامون …
.
.
اين روزها با تو به وسعت تمام نداشته هايم، حرف دارم… اما مجالي نيست تا بنشيني به پاي اين همه حرف، دلم تنگ است، فقط براي حرف زدن با تو… ديگر نميدانم چه كنم، يا چه بگويم…
.
.
آرزو دارم ناخواسته به دست آوري آن چيزهايي را كه خواسته هايت هستند… آن گونه كه با خود بيانديشي : آيا كسي برايم آرزويي كرده است … ؟! هي پاك مي كنم… هي مي نويسم… املايم بد نيست ! از تكرار اسمت لذت مي برم…
.
.
راحــت از مــن گذشت… اگر خـــدا هم راحــت از او بگذرد قيامـــت را من به پاميكنم
.
.
ميدوني بن بست زندگي كجاست؟ وقتيه كه نه حق رسيدن داري! نه توان فراموش كردن !
.
.
شاد باش، نه يك روز بلكه هزاران سال
بگذار آوازه شاد بودنت چنان در شهر بپيچد كه رو سياه شوند
آنانكه بر سر غمگين كردنت شرط بندي كرده اند.
.
.
دردهايت را دورت نچين كه ديوار شوند، زير پايت بچين كه پله شوند. هيچ وقت نگران فردايت نباش، خداي ديروز و امروزت، فردا هم هست… فرداهايتان قشنگ باد.
.
.
ان شب كه شد زندگي ما اغاز
اغاز شدافسانه اين سوز و گداز
دادند به ما دلي و گفتند بسوز
ديدند كه سوختيم گفتند بساز
.
.
دردِ دِل كــه ميكُنــي يعنـــي ضَعــف هايَــت را درد هاَيــت را ميگُذاري در سينـــي و تعــــارُف ميكنــي كــه هَــركُدامَـــش را كــه ميخواهنـد بردارنـــد تيــــز كننـــد تيــــغ كننـــد … و بزننـــد
.
.
هوايت كه به سرم مي زند ديگر در هيچ هوايي، نمي توانم نفس بكشم! عجب نفس گير است هواي بــي تــــــــــــــو!
.
.
به آينه نگاه مي كنم بيست و هفت بار عكس خودم را قد مي كشم! و به اندازه ي بيست و هفت سال كوچكتر مي شوم! گريه ام مي گيرد،گريه مي كنم! بزرگ كه مي شوم بغض تمام گريه هايم را مي خورد…. چقدر زود بزرگ شدم….
.
.
طلا باش تا اگر روزگار آبت كرد
روز به روز طرحهاي زيباتري از تو ساخته شود
، سنگ نباش تا اگر زماني خردت كرد
لگدكوب هر رهگذري بشوي …!
.
.
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯽ ﻟﺮﺯﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﺧﻢ ﮐﻨﺪ، ﻫﻔﺖ ﻃﺒﻘﻪ ﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺕ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﮔﺎﻣﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮ ﺑﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ . ﺍحساس ﻗﺪﺭﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺣﺲ ﺭﻫﺎﯾﯽ، ﺑﻪ ﺭﻗﺺ ﻣﯽ ﺁﯾﯽ
.
.
امروز… من با همه تنهايي خود به ياد آن همه خاطره ها مي نويسم.. به يادت هستم و شايد روزي… غرق در تنهايي خود بنويسم.. من به يادت مردم…
.
.
ما انسان ها مثل مدادرنگي هستيم… شايد رنگ مورد علاقه يكديگر نباشيم!!! اما روزي … براي كامل كردن نقاشيمان به دنبال هم خواهيم گشت .. به شرطي كه همديگر را تا حد نابودي نتراشيده باشيم….
.
.
گاهى … دلت”به راه” نيست!! ولى سر به راهى … خودت را ميزنى به “آن راه” و ميروى… و همه، چه خوش باورانه فكر ميكنند.. كه تــو.. “روبراهى”….
.
.
رفتن تو پايان اين قصه نبود.حالا من با اين شهري كه اغشته به بوي توست چه كنم!!
.
.
گاهي حتي با دلتنگيات هم لجبازي ميكني
تمام ثانيه هايت هم كه تنگ شود هي ميگويي الان است كه نگرانم شود
ديگر بايد سراغم را بگيرد
گاهي دلت ميخواهد دلش را به شور بندازي
و به شوق بيايي از اين همه خواستن
گاهي ……
گاهي ……
گاهي ……
.
.
چه ساده قلبمان را دو دستي چسبيده ايم… كه مبادا كسي آنرا بدزدد و عاشقمان كند غافل از اينكه براي عاشق كردنمان ، عقلمان را ميدزدند…. و بعد ما ميمانيم و “قلبي” كه انديشيدن بلد نيست!
.
.
ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﻓﺖ، ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ.. ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻮد. ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ.. ﺩﻕ ﮐﻨﺪ، ﺍﯾﻦ ﺳﺰﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ…
.
.
گاهي اوقات حسرت تكرار يك لحظه ديوانه كننده ترين حس دنياست…
.
.
اگر دلت شكستن! در تاريكي و خلوت خودت ناله كن، چون ادما سمعك ندارند كه صداي ناله اي بشنوند! عينك شان هم گم شده نمي بينن كه گلي پر پر شده…!!!
.
.
بعضي آدمھاغريبه بودند
آشناشدند..عادت شدند..عشق شدند..روزگارشدند..
خسته شدند..بي وفاشدند..دورشدند..بيگانه شدند..و فراموش ھم مي شوند
و دوبارہ غريبه مي شوند…
.
.
دقيقا وقتي كه داري توي بيخيالي همه چيو فراموش ميكني يهو يه آهنگي، يه نوشتهاي، يه اسمي، يا حتي يه حرفي … همه خاطراتو مياره جلو چشمت ..
.
.
ﺩﻟــــــــــــــــــﺖ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺖ،
ﺳـــــــــــــــﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﺑـــــــــــــﺎﻻ !.. ﺗﻼﻓﯽ ﻧﮑﻦ ، ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻧﺰﻥ ، ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﻧﺒﺎﺵ.
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ؛ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ، ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﯿﺰ ﺍﺳﺖ ..
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺯﺧﻤﯽ ﮐﻨﯽ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﺎﺩﯾﺶ، ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺑﻮﺩ…
ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ.
ﺑﻐﻀﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﻦ،ﺭﻧﺠﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺗﺮ !..
زمين گرد است !!!!……..
.
.
متن هاي زيبا و قشنگ
عكس نوشته هاي غمگين و عاشقانه و زيبا
Sajad mojaveri
- شنبه ۱۱ آذر ۹۶ ۰۰:۴۵
- ۲۱۰ بازديد
- ۰ نظر